چگونه هراس کودکان از مدرسه را کم کنیم؟
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۰۰۰۵
یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان با اشاره به این که بسیاری از کودکان هنگام جدا شدن از والدین مضطرب میشوند، گفت: برای آن که بتوانید استرس و نگرانی شروع مدرسه فرزندانتان را کاهش دهید باید بـه سراغ روش تمرین و تکرار بروید؛ بطوری که تغییرات روزمرهای را که بعد از شروع سال تحصیلی در زندگیشان رخ می دهد، پیش از آن زمان کمکم ایجاد کنید تا خود را به آنها عادت دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، دکتر امین ماهورام اظهار کرد: ترس از مدرسه یکی از مشکلات شایع در دوران تحصیل است که به ویژه در سالهای ابتدایی دبستان بیشتر دیده میشود.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان با بیان این که وجود استرس در والدین میتواند مقدار نگرانی و اضطراب فرزندان را به مراتب افزایش دهد، توصیه کرد: تا زمانی کـه خودتان آرامش نداشته باشید، نمیتوانید بـه فرزند خود نیز کمک کنید.
ماهورام با بیان این که هراس از مدرسه، ترس بیش از حدی است که در مورد برخی کودکان در خصوص رفتن و ماندن در مدرسه وجود دارد، افزود: این کودکان ممکن است در مکانهای دیگر بتوانند دوری از مادر را تحمل کنند.
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: ترس از مدرسه میتواند از بخش خاصی از مدرسه، عملکرد تحصیلی، محیط مدرسه یا در اثر تجربه اتفاقهای ناخوشایند، مانند آزار دیدن از دوستان در مدرسه یا مشکلاتی در مسیر خانه تا مدرسه باشد، در این موارد پی بردن به علت هراس، برای مداخلات درمانی ضرورت دارد.
ماهورام با اشاره به این که برخی کودکان هنگام جدا شدن از مادر اضطراب شدیدی تجربه میکنند توضیح داد: در مواردی هم کودک حتی در خانه هم مانند سایه مادرش را دنبال میکند تا به این وسیله بر اضطراب خود غلبه کند. چنین کودکانی به جدا شدن از مادر (یا هر کدام از والدین) و خانه، تمایلی نشان نمیدهند، چون به شدت وابستهاند.
وی با تاکید بر این که اضطراب جدایی میتواند بهصورتهای گوناگون، حتی شکایات جسمی مانند دردهای شکمی، حالت تهوع، بی اشتهایی، مشکلات خواب، سردرد و کابوسهای شبانه خود را نشان دهد، افزود: در صورت بروز علایم اضطراب جدایی در نوجوانان، باید بررسی و درمان جدیتر باشد؛ زیرا در برخی موارد علایم اولیه افسردگی نوجوانان همین اضطراب جدایی است.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان به والدین توصیه کرد: کودک به جزییات همه قوانین و مقررات مدرسه واقف نیست و تهدید و ترساندن آنها میتواند مشکلآفرین باشد؛ بنابراین هرگز او را از معلم نترسانید، مثلا به او نگویید اگر غذا نخوری به معلمت خواهم گفت.
این عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: برای آن که بتوانید استرس و نگرانی شروع مدرسه فرزندانتان را کاهش دهید باید بـه سراغ روش تمرین و تکرار بروید، یعنی باید تغییرات روزمرهای را که بعد از شروع سال تحصیلی در زندگیشان رخ می دهد پیش از آن زمان کمکم ایجاد کنید تا خود را به آنها عادت دهند. برای مثال شـما میتوانید از چند روز قبل از شروع مدرسه، فرزند خود را صبح زود بیدار کنید.
بنابر اعلام روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ماهورام ادامه داد: تعداد زیادی از والدین عادت دارند کـه تا لحظه آخر در کنار فرزند خود بمانند و خیال کودک خود را راحت کنند؛ در حالی که این کار باعث میشود جدایی کودک از والدین سختتر شود. بهتر است والدین بصورت تدریجی از کودک دور شوند تا هم برای کودک قابل تحمل باشد و هم بتوان پس از مدتی ترس از جدایی را از بین برد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه به والدین یادآوری کرد: اگر کودک شـما دچار مشکلات جدی و یا اختلالات مشخصی نباشد، میتواند یاد بگیرد کـه خودش را با شرایط جدید و رفتن بـه مدرسه تطابق دهد. علاوه بر آنکه مهم است به ترسها و نگرانیهای فرزند خود توجه کنید و آنها را نادیده نگیرید، بـه فرزند خود بگویید در کنار او هستید و میتوانید با کمک یکدیگر آمادگی لازم را برای این مرحله تازه از زندگی او ایجاد کنید.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: مدرسه ، دانش آموز
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: مدرسه دانش آموز فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان فرزند خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۰۰۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش